چه بسیار افسون هایی که زمان بر صفحه دلتان افشاندهاست تا رنگ را از زنگ باز نشناسید . مداد کوچک نماد کسی که برای خیر و صلاح و سعادت مردم و جهان می نویسد ؛ بی ادعا و بی چشم داشت . در ادامه بخوانیدَم
- کارشناسی ِ کتابداری.........
- فعلا" شرکت ساختمانی مان
- از خودم می گویم : مینا نامی در دنیای واقعی و هایـــکو نام در دنیای ِ مَجـــــاز. تا 30 سالگی هنوز وقت دارم و دوست تَر داشتم زنی 40 ساله بودم که تمام وکمال را ه های زیادی پیموده ؛ انسان های زیادی ملاقات کرده و بخشندگی های زیادی مرتکب شده معتقدم انسان هر چه قدر بزرگ تر شود بهتر است ؛ اندیشه اش را مدنظر دارم ؛ کوچک بودن ؛ زشت نیست که سادگیست ولی کوچک ..... گل که همیشه غنچه نیست نفس می کشد ؛ آب می نوشد و زندگی اش ادامه دارد تا بزرگ شود بزرگ بودن را در سن نمیبینم ؛ این ع ق ل ادم باید بزرگ شود برایم شنبه ها بوی سیب را دارد و یکشنبه ها انار ؛دوشنبه ها را پرتقالی میبینم و سه شنبه ها را انگوروارانه مَستَم ؛ چهارشنبه را بسم الله ...ریحان / یاس/ پنج شنبه ها را بیدارم برای دلتنگی ِ جمعه ......جمعه ها را صبح ها به اندازه ی کافی عالی هستم و ای داد از عصر ِ جمعه ها .... دل ... وسرگرمی هایم کتاب خواندن ؛ سفر کردن ؛ اندیشیدن ؛ کافه کتاب طی ّ کردن ؛ گل ها را .... عطر گل ها را بوسیدن و سرگرمی را در دیدار با پیرزنی می بینم که داستان دستان ِ پینه بسته اش را و نگاه ِ مادرم و دعای پدرم و سرگرمی را در هم آغوشی با کتاب می بینم هر چه قدر کم تر به دنیا دل ببندم آن قدر برایم پرمنفعت است از مَجازها هر خانه ای که خوشم امد و عطر کتاب را داد بی بروبرگرد لینک است . و شعر را نَفَس ِزندگی ام می دانم... در اخر این چند کتاب را پیشنهاد می کنم قبل از خواب بخوانید ؛ قبل از خواب ِ ابدی : چشم هایش، روی ماه خداوند را ببوس، از خم چمبر، خاطره های پراکنده، چگونه فولاد آبدیده شد، جان شیفته، پوست انداختن، یادداشت ها، و خیلی های ِ دیگر ///بیاب و بخوانَش .
- خدا ؛ باران ؛ کتاب ؛ شعر ؛ موسیقی ، ع ش ق " عشق های خالص " ، مرگ و زندگی ؛ تناقُض ؛ انتشاراتی ها ؛حوض نقره ؛ نقطه چین ؛ ویرگول و تامّلْ ؛ خانه ای کنار ابرها ؛ بوی ِ چوب ِ سوخته ی خانه باغمان ؛ برف، بهمن ماه ؛ جودی و بابالنگ دراز ؛ فلسفه؛ شازده کوچولو؛ دولت آبادی ؛مولانا را مقدس می دانم چون کتاب؛ ابوسعید را ؛؛مُختـــارنامه و حضرت یوسف را جزو ِ فیلم هایی دیدم که همیشه به وقتش پایش نشستم ؛ برایم خیلی خوبْ بود دیدنشان ؛ تکرارشان را هم دنبال می کنم . محمد علیزاده را گوش می کنم و موسیقی را و شعر را و کتاب را زندگی می کنم همیشه ساده بودن و ساده ماندن و ساده مُردن .... .... راستی لبخندانه ای تقدیمتان :) .........