اگر قادر نیستی خود را بالا ببری ؛ سیب باش تا با افتادنت انــدیشه ای را بالا ببری " شریعتی "
زیباییِ اَندیشه را از کودکی آموختم که دَر ظرفِ زمان رویِ دفترک هایِ نمورش ؛ آب را با بابا اِملا می کرد ترجیحْ دادم ثانیه ای هم که شُده رویشِ زیبایِ اندیشه اش را
تکرارِ بندها و واج ها و شروعی دیگر از آب، بابایَش را /
" مادر داشت طبق ِ زایشِ مادرانگی اش؛سیبی را، پدر طبقِ پویشِ پدرانگی اش؛گندمی را "
و من به روالِ طبیعی ام در پیوند با ، گویشِ عمومی ِ جهانی ترین پَدیدْ - کتاب - و مُرتکبش .
گناهِ قشنگیست کتاب خوانی ؛بَرَند است کسی که مرتکبِ این خطایِ درست می شود و نابَرَندْ کسی که سویِ چشمش را حتّـــا تعارف نمی کند سمتشْ.کتابدار، برندِ با دل و جراتی ست در این میان ؛کسی که بی تعارف با کتابْ ، در صحبت با کتاب .....
دفاع می کند از ازادیِ خواندن ، از اصلِ آزاد خوانی
و در جامعه ای که هم دلی ست و هم زبانی شعارش
هم دل و هم زبانِ عُموم هست ؛ مخصوصا" کتابدارانِ کتابخانه های عمومی
نمی فهمم با همه ی این زنده کلام ها ، چرا سرشارها خالی اندْ و خالی ها سرشار.
روز کتابدار را به جشن نشسته ام " منِ معمولی "
خیلی ساده ؛ عادت می کنم که کتابدار نیستمْ
با ربط نوشت : " بنویس و زنده بمان " 24 آبان روزِ کتابدار ، روزَت بزرگ .
زیبا نوشت: من به امتدادِ انگشت اشاره ی کودکم می اندیشم ، به ساحلی دورتر از این دریایِ گیج،نعشی که به دوش می کشیم ؛انسان است ، بیهوده به گور نسپاریمش ( سامان بختیاری )
مداد کوچک : تنهایی ؛ کتابی ست ورق نخورده ، همانطور هاج ؛ باید که واج دارش بکنی با خواندنت ؛ با تنهائـــی ات بتمرگ اگر کتاب نمی خوانی .
بزرگ نوشت : چشمِدیگران ؛ چشمی ست که ما را ورشکست می کند . اگر همه غیر از خودم کور بودند،من نه به خانه ی باشکوه احتیاج داشتم و نه به مبلِ عالی ( بنجامین فرانکلین )
چشیدنی : کتابِ بودن از یرزی کاشینسکی