مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......
مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......

داستانِ کوتاه ؛سازِ تنهائیست امّا رمان یک سمفـــونی


خلاقیت رنگی


اصولا" آدم ها که به دنیا می آیند ، کودکی شان در برخورد با کوچه هاست بیشْتَر

گل یا پوچ بیشترْتَرْ

بزرگتر که شدند این کودکان، کتابْنوشْ می شَوَند البتّه نه همگی شان؛ حساب و کتابْ کمترْتَرْ

میل دارند به کتاب گرائــی .

کتابْ را ویرایش نمی کنند؛ خودشان را با الگوهای کتابی که تاثیرگزار بوده  ویرایش می کنند .

شاهْ غزل ِ زندگی شان در این " دَمْ غنیمت است " ردیف می شود

و مانده : قافیه اش را ساز ِ تنهائی کوک کنند یا سمفونی

این  بزرگْ ها؛ این کتابنوش ها خانواده ای دارنْد و بالطّبع ؛ ته تغاری ای

املایش را  درست نوشته امْ !

نمی دانم چه خصلتی دارند این ته تغاری ها که کیف ِ عالم را فقطْ آن ها می برند

که این کوچک عضو در " کتابْ " خلاصه می شود برای ِ اینْ بزرگْ کتاب گرایان.

* علاوه ها از خصوصیات ِ این ته تغاری هاست

+ از دست دادنی نیستند

+عزیز اند

+بی دست و پا امّــــا مطلقا" سود دارند و بر دلْ که جای ِخود؛ بر ذهن ....

+ همه بود هستند  و نابود نَـــــــ

+ دست گیرند  نه دست و پا گیـــر

+ امانتْ اند در قبال ِ گذشتگان و رفتگان

+ هدیه اند برای این ؛ نو پایه گان 

و

.......

در این اشفته بازارِ زندگی  سرمایه ی کَلانی اند ؛ مراقبشان  باشیم/

مداد کوچک: مکتبْ بروم! بینشِ منْ ناز ِ قدَم هات؛مکتوب کنم اشک ِ دو چشمم که چه هیهـات

شعر نوشت : هم دعا از من روان کردی چو آبْ ؛ هم نباتش بخش و دارش مستجابْ؛ هم تو بودی اول آرنده  ی دعا ؛ هم تو باش آخر اجابت را رجا " مولانا"

چشیدنی‌: از غلط های نحوی معذورم " لیلا صادقی "