مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......
مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......

برگ ریزانِ کتاب : باد در راه است.




اِمــــــروز هَم رِسیده مثلِ خُــرمالویِ رسیـــده ی روی شاخـــه هایِ‌آن طرفِ باغچه ی مان

به همان اندازه معنوی ، که شعرهایِ مولانا . انارهایِ‌ترک خورده

  از غمْ و تکیده ی از سَرما بر سَرِ ما، پنهان نیست ،زلالیِ گونه هایشان.

چه دل خــون، این پریـــشان دانه ها ؛ امّــا به اتــفاقِ هـــم

سُـــرخی شان را سور زده اندْ ، گنجِشکــ ها هم که چیزی

نشده شلوغــش کرده اندْ ، قــیل و قالــشان  رفـــته

تا خُــدا، حوضچه ی آب و آبی  را میهمان شُده اند

" پرباز و نیمه باز "

گُلهــایِ یخ زده به تماشایِ صُبح ایستاده اند ، وَ برگ ها،برگ هایِ هزار رنگِ افسون گر

هوایِ‌کتاب را دارند" چه تعظیــــمی "!نسبتِ مادر و فرزندی بر گردنِ این هر دو

" باید هم هوادار باشند از برایِ‌همْ "دقیق تر گوشه ی باغچــه نشسته ام

  بر پلکان و تنها فکرم کتاب و تنها ذکرم کتاب و تنهاتر از همه" کتابْ " .

سنجاقِ کوچک ِ گره خورده بر موهایم هوایِ موهایم را ...

ناردانــــــــــــه ها هوایِ هم؛ گنجــــــشک ها

حال و هوایِ هم  ؛ برگ ها هوایِ‌ ورق ها را

ما ولی کجایِ این دنیا هوایِ‌کتاب را!!

" کورمال،کورمال"

جُز روزهایِ امتحان ؛ که کتابی هایمان را به اشتراک گزاردیم و بیست آوردیم

کتاب را وابسته شُدیم " جُــز همان نیمه های امتحان "

به احترامِ روزهایی که کتاب را چَشْم بودیم

و معلّم را گوش ، ثانیه ای درنگْ .

...............

......

...

.

امروز رسیده ولی هنوز تمامْ نشده
کتابی / زمزمه ای

بزرگ نوشت : تَمام دلخوشی ام  کتاب ِ کنارِ طاقچه ای است که گاهی تنهایی ام را پُر می کند و هزاران بار در آن نوشته شُده : خدا بزرگ است ....بزرگ است ...بزرگ..

مداد کوچک :‌ کِ کِ کِ کِ کِتاب را با لکنت بخوان ؛ تامّلش بیشتر .

شعر نوشت: او شاخه ی گل ، لایِ کتاب ؛ امّا من ؟ از ماه پلی به آفتاب ، امّا من ؟ او سِیــرِ تکاملِ قشنگی دارد ،،، اینگونه نقاب ، قاب ، آب ، امّا من

چشیدنی : زندگیِ عزیز از آلیس مونرو