مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......
مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......

قَیِّدوُا العلم ب الکتاب


اتاق رنگی


نمی دانَم ترجُمه ای که از واژه ی note or duplication دارَم ؛ چه قَدْر ؛ صحیحْ ؛ می تَوانَد باشَد

نُـــت برداری ، کُپــی کاری ، تُحفـــه نِگاشت ؛ یادداشت ریزان ؛ نُسخه برداری .....

در هَر حال گَنجانه ی بزرگی ست این واژه ؛ چرا که :به کار می آیَد برای ِ روز ِ مَبادا

کتاب را از گَنجــه ی اتاقت بر می داری ؛ نوازشَش می کُنی ؛ با چَشم هایت روی سطْـــرها کلیک می کُنی،واژه ها دارَنْد فرار می کَنندیک هو ....از دید ، از دور، از نزدیــک

قَلَم ؛ قَلَم ...لَحن ِ کتاب را خوب ْ می فَهمَد و یادگاری اَش می کُند زیبایی های این

  زَر ِ کاغَــذی را

 توصیه می کُنم یادگاری های ِ خواندنی تان را اگر :

+ذهنتان بیش از اندازه فَعّـــال است که هیـــچ ؛اگر:

-در حدواندازه ایست که فراموش می شَوَد چه چیز خوانده اید و تا کُجا برای نُت برداری مُقاومت  نَکُنید  ؛ بنویسید حتما"

زمان بَد جنسْ است و زمــانه ناجنسْ ؛ جنس ِ خوب در حافظه می مانَد ؛ جنس ِ اعْلی در کتاب و ناچیـــز ها در کوچَک ذهن ها 

" هایکو  "

نمونه هایی را برایتان :

شب بود و شَب پرده ی بسیاری از اعمال نیک و بد ِ آدمیست؛ در بالِش خاصیّتی ست که فکر را عَوَض می کُند " شوهر آهو خانم - علی محمد افغـانی "

اندیشه می آید و می رَوَد ؛ نمی توان مانعش گَشت ؛ خاصّه در شب ...وقتی که خوابَت نمی گیرَد " جان شیفته - رومن رولان "

احساس می کُنم از کتاب ها می ترسم ؛ هر وقت خود را در میان ِ کتاب ها می بینَم  با صراحت ِ بی رحمانه ای احساس ِ نادانی می کُنم ؛جَهـــل ؛ هیهــآت " دولت آبادی ِ عزیـــز "

یک احساساتی هست ؛ یک چیزهایی هست که نمی شَوَد به دیگری فهماند ؛ نمی شود گفت ؛ آدم را مسخره می کُنند ؛ هر کس مطابق افکار خودش دیگری را قضاوَت می کُند؛ زبان ِ آدمیزاد مثل ِ خود ِ‌او ناقص و نا توان است " زنده به گــور - صادق هدایت "

وقتی انسانی به حقیقت بیندیشَد ؛ هیچ گاه به جنگ فکر نمی کند " آخرین انار ِ دنیا - بختیار علی "

و شما نیز نمونه هایی را .......

بزرگ نوشت : بنده ی من ؛ نشانی ِ مهربانی ِ من آن است که نُخُست ؛ ما تو را یاد کردیم ؛ سپس  تو ما را یاد کردی ؛ نخست ؛ من تو را خواستم ؛ پس از من ؛ تو مَرا خواستــی "  کشف الاسرار میبدی "

 کوتاه نوشت : نصف ِ تاریخ ِ عاشقـــی "  آب "  است

هایکو  : پُشت ِ آن درخت ؛ حریــم هست و حَرَم ؛ دورتر یا نزدیــک تَر !!!!

چشیدنــی :   منْ گنجشک نیستَم از مستور ِ نازنین

زیباترین جمله را از دوستان در پستی جدا و با نام ِخودش درجْ خواهم کرد .