مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......
مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

مــِـــــــداد ِ کــوچَــــک

هر چه اینجاست ؛ قلم و کاغذ و میز حتّی ؛ پیـــرتر می شوند جز کتاب هایی که هر روز ؛ هر روز .......

نمایشِ عقل هرگز کسل کننده نیست ( کریستین بوبنْ )


چیدمانِ نیمکت ها به شِکل افقی  دَریغ از یک میـــکرون فاصـله ی مابِینی ،دریغ از یک هَواخـــوری

کاملا" چسبیده به هم : از کنارْ ، نظـــام

سروصدا را می شود نوشت و مچاله کرد  روانه ی دیوار ،از دیوار که گفته می شود تنها جذابیتش در تکیه دادن !

مزایای دیگرِ دیوار نوشتنی سُتودنیست ، سکوتگاهِ عظیمی ست ، حایلِ‌بینِ صداهای مخرّبْ ، ناشنیده ها را مَحرم

ما عادت داریم به دیوار تِکیه کنیم و بخوانیم

هم چنان که عادت داریم نشسته بر نیمکت بخوانیمْ

همچنان تَر : عادت می کنیم که برای خواندن باید صاحب عَقلی سرخ باشیم

و چَشم هایی  به مراتب گلگون.

خواندن ها حَریم دارد ، مُقدّس است

حریم چرا که حُرمِ نفس های نگارنده اش  بالابرنده ی تاریست

وَ

یاری گرِ‌ مردمک های سیاهی که از دستِ‌زمانه سیاهند
وَ

هُجوم  به سفیدی و سیاهیِ‌کاغذ و ادامه ی ماجرا

مُقدّس است چرا که :

یادمانه های نو  را لایِ قرآن گذاشتنْ " جلیل و جمیل و سزاوارِ تقدّس هست "‌

کتاب خوانی تِکیه به دیوارِ عَقل و شُعور است در زَمانه ای که دیوارها را بر می دارند و هیچ حَریمی

هیچ ستونی

هیچ پایه ای

بر اساسِ هم خوانی  شکل نمی گیردْ

ما دیوارهای زَمانه ایم  با پنجره هایی باز . به شکلِ‌پروازْ

مُحکم و استوار به سمتِ همان آواز : هُـــو .................

حسادت به اشکال و اجسامِ سخت دلها را مُستحکم می کند که سنگ بودن نیست

نگاهی مثبت : دیوارهای زمانه و نیمکتْهای زمینه چه متّصل به هم

ما اتصالمان در چشم گـــَردیِ کتابهایی که برایمان امانت گزارده شده .

باشدْ تا رستگار شویمْْْ.

زیبا نوشت : پنداشتیم تهی دستیم و بی چیز، اما زمانی که آغاز شد از دست دادن همه چیزی،هر روز برایمان خاطره ای شد،آنگاه شعر سرودیم

برای همه آنچه داشتیم،برای سخاوت پروردگار ( آنا آخماتووا )

شاعر نوشت :‌گاه در جاده بایست ، به درختی که نروییده بیندیش و کنارش بنشین ، لحظه‌هایی هم هست ، که نرفتن هنر است ( میرافضلی )

سه گانی نوشت : از کُجا معلوم آن درختی که عاشقش شده ام ؛‌عاقبت دارِ‌من نخواهد شد  ( فولادی )

عمیق نوشت : هرچند که زن را امر کنی که «پنهان شو»، او را دغدغه ی خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او، رغبت به آن زن بیش گردد. پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف زیادت می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی؟ آن خود عین فساد است. اگر او را گوهری باشد که نخواهد که فعل بد کند، اگر منع کنی و اگر نکنی، او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن. فارغ باش و تشویش مخور! و اگر به عکس این باشد، باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن. منع جز رغبت را افزون نمی کند. ( مقالاتِ مولانا )

چشیدنی :‌برای تمام خاطرات سپاسگزارم از سیسیلیا آهِرن.