جز از كل

من زندگى خلاف جريان را انتخاب کردم، نه فقط به خاطر اينکه جريان عادى حالم رو بهم مى زنه، بيشتر به اين دليل که منطق جريان برام زير سواله.
حتى مطمئن نيستم که اين جريان، اصلا وجود داشته باشه، چرا بايد خودم رو به چرخ زنجير کنم وقتى خود چرخ يک وسيله است، يک اختراع يک روياى عمومى براى به بردگى کشيدن ما.

بوف كور

اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهٔ من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد-شاید من اصلاً ستاره نداشته‌ام!

مداد کوچک

 

همیشه کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که لازم نباشه برای اینکه توی قلبش جا بگیری خودتو‌ کوچیک کنی... @مهتاب

 

 

آقای_سلیمان_می_شود_من_بخوابم؟

من « ارگ بم » و خشت به خشتم متلاشی تو « نقش جهان »، هر وجبت ترمه و کاشی حامد عسگری #عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق

🌱دست بر سینه گذاشتم و سلام دادم. روی سر در یکی از رواق‌ها این جمله را از قول امام هادی نوشته بودند:

- هرکس عبدالعظیم را در ری زیارت کند، انگار جدم حسین را در کربلا زیارت کرده است.

 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسینی گفتم و به طرف حرم راه افتادم. اذن دخول خواندم و وارد شدم. این اولین بار بود که ضریحی را از نزدیک می‌دیدم.

هرچه به ضریح نزدیک‌تر می‌شدم ضربان قلبم بیشتر می‌شد و در عین حال جانم آرام‌تر. با تمام وجودم ضریح را به آغوش کشیدم و بوسیدم و تفاوت فلز با فلز را به خوبی درک کردم.

 

کاش نغمه هم می‌آمد و درک می‌کرد این شکوه را. کاش می‌فهمید که اگر به خاطر انسان های پاک مدفون در این بقعه‌ها نبود که این ضریح و در و دیوار مثل میلیون‌ها خانه‌ی دیگر بود که نه قداستی داشت و نه ارزشی... اما این بزرگواران خودشان نشانه‌های خدا روی زمین و راهنمایان ما هستند تا به بیراهه نرویم. طبیعتا بقعه و بارگاه و ضریح و گنبدشان نیز نشانه‌اند؛ نشانه‌هایی برای ما تا راه را از چاه بشناسیم.

 

 

نقش_رسانه_های_تصویری_در_زوال_دوران_کودکی

چرا گرفته دلت.. مثل آنکه تنهایی چقدر هم تنها.. خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی.. سهراب_سپهری

 هم تولیدکنندگان برنامه های تلویزیونی، هم مجریان و هم پدران و مادران خوب می‌دانند که دسترسی کودک به تلویزیون دشوار نیست. نه در قفسه‌ای قفل شده نگاهداری می‌شود و نه روشن کردن آن برای خردسالان دشوار است. این واقعیت نشان از بی‌عنایتی جامعه به کودک و شرایط جسمی و روحی او دارد.

 

در یک جمع‌بندی کلی می‌توانیم بگوییم که تلویزیون دیواره‌های حائل میان جهان کودک و دنیای بزرگسالان را از میان برداشته است؛ و این، از سه راه مرتبط به هم صورت می‌گیرد: 

🔹نخست آن که درک و فهم پیام آن نیازی به راهنما ندارد، 

🔹دوم این که نه عنصر تفکر و نه حالت جسمی خاصی را- نظیر ساکت و مرتب نشستن در کلاس درس- طلب نمی‌کند 

🔹و بالاخره سوم آن‌که هیچ گونه درجه‌بندی و تقسیم‌بندی ویژه‌ای برای تماشاچیان خود در نظر ندارد. 

 

در کنار و در ارتباط با دیگر رسانه‌های ارتباط جمعی الکترونیکی – که پیوندی با کتاب و ادبیات مکتوب ندارند- تلویزیون شرایطی را پدید آورده است که به دوران قبل از ظهور ماشین چاپ کاملا شبیه و یکسان می‌باشد. همه ما به لحاظ ساختار جسمی و بیولوژیک یکسان هستیم، قادریم تصاویر را دیده و با شنیدن عبارات و جملات مربوط به آن، با آن پیوند برقرار سازیم. اطلاعات و پیام‌هائی که تلویزیون ارسال می‌کند، برای همه یکسان است. رمزی و رازی و ماجرائی و پیامی نیست که در پرده اسرار بماند و یا فقط به سمع و نظر تماشاچی ویژه‌ای برسد. و همان طور که دیدیم، اگر رمز و رازی از زندگی و جهان بزرگترها، برای کودک و خردسال وجود نداشته باشد، مقوله‌ای بنام طفولیت یا کودکی نخواهیم داشت.

 

https://telegram.me/joinchat/BfQk9DzeaOdNfIVvvsn03Q

آتش بدون دود

🌱دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسی است. مردان، انگار که برای حضور در معرکه‌ سیاست به دنیا می‌آیند؛ اما زنان، بر این میدان منت می‌گذارند که پا در آن می‌نهند. 

 

هر جا زنی هست که به خاطر عدالت می‌جنگد، آنجا عطری پیچیده است شیرین و شورانگیز و بهشتی. ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم.

 

 

نقش_رسانه_های_تصویری_در_زوال_دوران_کودکی

⭕️ نابودی ویژگی های دوران کودکی!

 

امروزه در خیابان ها و کوچه های شهرهای کوچک و بزرگ آمریکا، کودکانی را که سرگرم بازی باشند نمی‌بینیم. آیا بازی‌های خاص کودکان نیز از میان رفته است؟ 

چنین به نظر می رسد که اصولا کسی نمی‌داند بازی کودکانه چیست. روزگاری، ویژگی‌هایی برای بازی‌های کودکان و تفاوت آن با بازی‌های بزرگسالان ذکر می‌شد؛ از جمله اینکه کودکان، برای بازی‌های خود نیاز به مربی، داور و یا حتی تماشاچی نداشتند، از فضا و ابزارهای موجود، هرگونه که می‌خواستند یا می‌توانستند بهره می‌گرفتند.

آنچه در نظر بود سرگرمی و لذت از بازی بود و بس. اما امروز می‌بینیم که بازی سنگین فوتبال آمریکایی خردسالان و یا حتی لیگ بسکتبال خردسالان، نه فقط توسط بزرگترها کنترل و اداره می‌گردد،بلکه برگزاری مسابقات قدرتی و قرار دادن رکورد و جایزه برای کودکان، امری عادی و روزمره شده است.

 بدیهی است که در چنین صورتی، مربی و داور مسابقه نیز ضرورت پیدا می‌کند و لذا وجود دارد.

جمعیت تماشاچی و در جایگاه های خود البته که ابراز احساسات می‌کنند و با هورا و داد و فریاد به تشویق تیم مورد علاقه خود می‌پردازند.

ابزارها و ادوات خاص هر بازی یا بهتر بگوییم هر ورزش نیز شکل عام خود را از دست داده و تخصصی و حرفه‌ای شده است.

 از خود بپرسیم از چه زمانی دیگر خردسال یا کودک هشت یا نه ساله‌ای را تنها یا با همسالانش در حال خانه بازی، الک و دولک، قایم موشک بازی، یا دیگر بازی‌های مخصوص کودکان مشاهده نکرده‌ایم.

مورخان برجسته انگلیسی پتر و یونا اپی (peter & Iona Opie) که پیرامون بازی‌های خردسالان تحقیق کرده‌اند، فهرستی از صدها بازی مخصوص کودکان و خردسالان ارایه داده اندکه هیچ کدام از آن‌ها را کودک و خردسال امروز آمریکا نمی شناسد. حتی بازی معروف قایم موشک که از دو هزار سال پیش و از عصر پریکلس(Perikles) در یونان رواج یافت تا چندی پیش نیز ادامه داشت، امروزه از لیست بازی های سازمان و سامان یافته کودکان و حتی از حافظه بزرگسالان نیز خارج شده است.به عبارت دیگر، بازی های کودکانه رو به زوال نهاده و در معرض فراموشی از حافظه جامعه قرار گرفته است،همان گونه که دیگر ویژگی‌های خاص دوران کودکی سر به انقراض و نابودی گذارده است.                                                                                                                                                                                                                               

 

 

استاد عشق

طعنه ی خلق و جفای فلک و جور رقیب همه هیچ اند اگر یار موافق باشد

🔹 بعد از دو سال دوندگی، یک روز رئیس کمسیون فرهنگ در مجلس، به من گفت: دکتر حسابی، بهتر است یک روز قرار بگذاریم، اعضای کمسیون فرهنگ وآموزش مجلس را دعوت کنی، تا بیایند جایی که مشغول ساخت آن هستید، ببینند من بلافاصله پیشنهاد او را پذیرفتم و یک روز را برای آن بازدید معین کردیم.

جالب ترین قسمت ساختمان دانشکده فنی، کارگاه و آزمایشگاه‌هایش بود، که تقریبا تمام شده بود. 

بازدید نمایندگان مجلس، بیش از نصف روز به طول انجامید. وقتی از پله‌های دانشکده فنی پایین می‌آمدیم، رئیس کمیسیون، که شخص بسیار فهمیده‏یی بود، در حضور همه‌ی نمایندگان رو به من کرد و گفت: دکتر حسابی، ما فهمیدیم که شما درس خوانده هستی! (به نظرم منظور او این بود، که نفهمیدیم چیزی که تو می‌گویی، به چه دردمان می‌خورد.) بگو حکمت لایحه‏ی قانونی تأسیس دانشگاه را به مجلس بیاورد. ما رأی می‏دهیم. 

 

 

من او

 

🌱 دین داری...

می‌شود دین‌دار خیلی چیزها را نداشته باشد، انگشتر، جای مهر روی پیشانی، محاسن، عبا و عمامه... 

اما بدان! دین‌دار حکما دین ‌دارد!

جوان! اوج دین‌داری ابولفضل العباس، که آقای همه‌ی لوطی‌های عالم است، می‌دانی کجا بود؟ ختم دین‌داری‌اش کنارِ علقمه بود. جایی که اصلش دست نداشت، تا دستش انگشت داشته باشد، اصلش انگشت نداشت تا انگشتش انگشترِ عقیق و فیروزه داشته‌باشد...

 

 

قاف

...دیوان بهراسیدند که چه افتاد.

 

ابلیس در جزیرۀ دریا بر تخت بلرزید و تختش نگون‌سار شد و ویِ از تخت درافتاد و بانگی بکرد. پس فریاد می‌کرد چنان که همه دیوان ِرو ی زمین بشنیدند و روی به وی نهادند. چهل روز تخت ِوی نگوسار بود. لرزه بر همه دیوان افتاد.

 

دیوان ِسَتنبه گفتند: «چه کنیم؟ چه افتاده است؟»

 

ابلیس گفت: «بزاد آن کس که از بهر ِوی مرا سجود آدم فرمودند! بزاد آن کس که به ســبب َوی مــرا مَلعَنت کردند! بــزاد آن کس که به ِســبب وی بدیــن روز افتاده‌ام! بزاد آن کس که کَونَیــن و عالَمین برای او آفریده‌اند...